هاربرگر، یک اقتصاددان است. او می گوید تورم زمانی مزمن و دارای سختی برای اقتصادهاست که یک اقتصاد در یک دوره ده ساله، تورمی بیش از 20 درصد را تجربه کند. نکته قابل توجه درباره اقتصاد ایران این است که در ایران، اقتصاد به طور متوسط در دو دهه تورمی بیش از 20 درصد را تجربه کرده است. بنابراین می توان گفت تورم از بیماری های مزمن و سخت اقتصاد ایران است.
پس از جنگ جهانی دوم، تورم به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های اقتصادی مورد توجه جوامع مختلف قرار گرفت. کشورهایی که اقتصاد و زیرساخت های آن ها در سراسر اروپا ویران شده بود، برای بازسازی خود، ثبات در تورم و کاهش آن را سرلوحه کار قرار دادند.
توجه به تورم و جلوگیری از افزایش قیمت ها برای ایجاد ثبات و امنیت اقتصادی ضروری است. تورم در سطح بالا علاوه بر اختلال در نظام قیمت ها، کاهش پس اندازها، از بین بردن انگیزه سرمایه گذاری، تحریک به فرار سرمایه از بخش های واقعی به سمت فعالیت های سفته بازی و درنهایت کند شدن رشد اقتصادی را در پی دارد. از دیگر آثار تورم، توزیع ثروت و درآمد به نفع اقشار ثروتمند در جامعه و به ضرر افراد فقیر است و هم چنین کاهش توجه اقتصادها به ضابطه کارآیی.
تورم به نوعی مادر بسیاری از آسیب ها در اقتصاد است. توزیع ناعادلانه درآمدها در نهایت، با وجود اینکه ریشه ای اقتصادی دارد، زمینه بی ثباتی های غیراقتصادی را هم فراهم می کند. از دیگر آثار تورم افزایش قیمت نسبی کالاها و خدمات صادراتی کشورها در بازارهای صادراتی است. قیمت نسبی کالاها و خدمات وارداتی هم در زمان اوج تورم کاهش پیدا می کند که به دنبال خود، کاهش صادرات و افزایش واردات را به همراه دارد. نتیجه این وضع، عدم تعادل در تراز پرداخت ها در کشور است. آثار متعدد و دامنه اثرگذاری گسترده تورم نشان می دهد این شاخص چطور می تواند به کلیدی برای کاهش مشکلات اقتصادی تبدیل شود. اما در ایران شاخص تورم تا چه اندازه برای حل مشکلات اقتصادی مطرح شده است؟
هاربرگر، یک اقتصاددان است. او می گوید تورم زمانی مزمن و دارای سختی برای اقتصادهاست که یک اقتصاد در یک دوره ده ساله، تورمی بیش از 20 درصد را تجربه کند. نکته قابل توجه درباره اقتصاد ایران این است که در ایران، اقتصاد به طور متوسط در دو دهه تورمی بیش از 20 درصد را تجربه کرده است. بنابراین می توان گفت تورم از بیماری های مزمن و سخت اقتصاد ایران است.
جایگاه نرخ ارز در این میان چیست؟ یکی از چالش برانگیزترین مشکلات در کشورهای درحال توسعه برآورد اثر اشاعه نرخ ارز است. اثر اشاعه نرخ ارز به دلیل اثرگذاری بر قیمت های وارداتی و صادراتی، قیمت مصرف کننده، سرمایه گذاری و حجم تجارت خارجی اهمیت دارد. سیاستمداران به شناخت میزان و زمان اثر انتقال نرخ ارز علاقه دارند چراکه یک عنصر مهم در سیاست های پولی است تا به وسیله آن بتوانند قیمت ها را پیش بینی کنند. به عنوان مثال بانک مرکزی برای پاسخگو بودن به انواع شوک های متفاوت نیاز به درک درستی از مکانیزم سیاست پولی دارد. بانک های مرکزی در جهان برای رسیدن به سطح تورم پایین و ثبات قیمت ها در چارچوب سیاست های پولی، تورم را هدف قرار می دهند اما لازمه انجام این کار شناخت عوامل تورم زاست و یکی از این عوام هم حرکت نرخ ارز است. درواقع نوسانات نرخ ارز می تواند به طرز قابل توجهی بر تورم یک اقتصاد اثر گبذارد و تجارت آزاد یک کشور را برهم بزند.
آیا با افزایش تورم، لزوما نرخ ارز هم رشد می کند؟ اقتصاددانان می گویند سطحی از تورم برای هر اقتصادی لازم است اما در چه اقتصادهایی است که نرخ ارز و تورم بالا رفته و اثر متقابل آن بر هم، زندگی مردم را سخت می کند؟ اقتصادهایی که از ثبات و استحکام برخوردارند و بازارهای عمیق رقابتی در آن ها شکل گرفته، نرخ تورم را به عنوان یک عامل در تعیین نرخ ارز در نظر می گیرند. در این اقتصادها تغییرات تورم لزوما به تغییر نرخ ارز نمی انجامد اما در کشورهایی با سطح رقابت پذیری پایین، عدم بهره وری و بی کیفیتی محصولات، تورم می تواند نرخ ارز را متناسب با خود بالا ببرد تا کاستی های اقتصاد را جبران کند. درواقع در این اقتصادها نرخ ارز از تورم پیروی می کند. در شرایطی که نقدینگی بسیار بالاست، تورم به طور مستمر بالا می رود و نرخ ارز هم همراه آن رشد می کند، اقتصاد متحمل هزینه های بسیار می شود. در چنین شرایطی باید به طور خاص زمینه های تورم را محدود کرد.