محمد بحرینیان، پژوهشگر اقتصادی: «کوتولهپروری» و «رقابت مخرب داخلی» بین واحدهای یکسان را دو چالش بزرگ اقتصاد ایران میداند. او گفت: ما دچار عدم اهلیت تصمیمگیران اقتصادی دولتها هستیم. مصادیقی از این عدم اهلیت را هم در شهرداریها شرح میدهد. «آیا هنر کردند که با فضافروشی، بدون درنظرگرفتن حق مسلم حیات جمعی شهروندان و حقوق مکتسبه قانونی و اخلاقی و عرفی آنان، شهر را به خیال خود اداره کردهاند که اکنون این مشکلات طاقتفرسا بیرون زده و دُمَلِ ناشی از اشتباهات و سوءمدیریت آنان دهن باز کرده است؟».
مشکلات و موانع واقعی توسعه اقتصادی ایران را در چه میبینید؟
«بازار» و دیگری «مستغلات»؛ ولی ما از این نظریه علمی و کاربردی آنان هم درس نگرفتیم. شواهد زیادی در طول تاریخ ایران، دستکم در دو قرن اخیر در دسترس است که ما از تجارب دیگران و خطاهای مکرر خود درس نگرفتهایم و بارها از یک سوراخ گزیده شدهایم. از منظر تقلید واژگان- گاهی توصیهشده خارجی- مثلا بحث رقابت که در کشور مطرح میشود، از بُعد رقابت در محیط بینالملل به آن نگریسته نمیشود؛ بلکه دائما بُعد داخلی آن مدنظر است و با شکلگیری بیشمار واحدهای متعدد تولیدی در یک رشته فعالیت اقتصادی خاص روبهرو هستیم که این موضوع امروز به دو چالش بزرگ در اقتصاد ما تبدیل شده: یکی «کوتولهپروری» و دیگری «رقابت مخرب داخلی» بین واحدهای یکسان. هاجون چانگ، استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج، درباره تجربه ژاپن و کره جنوبی بیان میکند که سیاستگذاران کرهای و ژاپنی از اصطلاح «رقابت افراطی» به درگیرشدن در جنگ قیمت، برای توصیف جنگ قیمتی در صنایعی که با «هزینه ازدسترفته» بزرگ روبهرو هستند، به درگیرشدن در جنگ قیمت استفاده میکنند. ازاینرو تلاش جدی برای ایجاد موانع ورود و نظارت بر افزایش ظرفیت در چنان صنایعی به کار رفت. این مهم همان جایی است که ما نخواستیم بپذیریم که بلد نیستیم و از تجارب دیگران نیز یاد نگرفتیم.
شما در مصاحبهها و گزارشهایی خود به موضوع اهلیت حرفهای اشاره کردهاید. آیا کشور همواره از فقر این مسئله رنج برده است؟
ما دچار عدم اهلیت تصمیمگیران اقتصادی دولتها هستیم. هزاران بار باید پرسید که چرا از اول برنامه توسعه که ما سههزارو 200 میلیارد دلار منابع مستقیم و غیرمستقیم ارزی در اختیار داشتیم -درحالیکه تاکنون ۱۱ برنامه عمرانی و توسعه هم اجرا کردهایم- همچنان از رساندن اشتغال کشور به ۳۰ میلیون نفر عاجز ماندهایم. براساس تحقیقی که جناب آقای دکتر میدری برای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نزدیک به ۲۰ سال پیش انجام دادند، چین پس از مائو و رویکارآمدن دنگ شیائوپینگ، با ۳۲۰ میلیارد دلار، به شکل وام و سرمایهگذاری خارجی و منابع حاصل از صادرات که یکدهم منابع ماست، توانست ۲۲۶ میلیون شغل تازه ایجاد کند. آنها در یک دوره زمانی موفق شدند حدود ماهانه یک میلیون نفر را از زیر خط فقر خارج کنند و با مبالغ کمتر کارهای بزرگتری کردند.
آیا برای عدم اهلیت حرفهای که از آن صحبت کردهاید، مصادیقی میتوانید ارائه دهید؟
فقط چند مثال را بیان میکنم که برای همگان ملموس است. اولین آن، مربوط به آلودگی هوای خطرناکی است که همه کلانشهرهای کشور با آن مواجه هستند. شهرداران و بسیاری از اعضای شوراهای شهر از زمان شروع یا تصویبکنندگان قوانین شهری پیش از تشکیل شوراها، از مصادیق واضح و روشن هستند. شهردارانی که با ایجاد بدهی بدون پشتوانه و برای خرید محبوبیت شهرها را اداره کردند - البته الگوی آنها دولتهایی بودهاند که با ایجاد بدهی و نگاههای کوتاهمدت کشور را اداره کردهاند که به چنین معضلی گرفتار شده- از مصداقهای شفاف هستند. شهردار و اعضای شورای شهری که نتوانند تصویری از برج مثلا ۱۰طبقه یا بیشتر که بهوفور هم وجود دارد، در کنار کوچه هفتمتری آنهم بدون پارکینگ کافی برای واحدهای موجود در آن، در ذهن خود داشته باشند، آیا به نظر شما دارای اهلیت حرفهای هستند؟ یا شهرداران دارای مسئولیت در مقاطع زمانی مختلف، به میز خود شخصیت دادهاند یا به دلایل مختلف از میز خود شخصیت گرفتهاند؟ آیا هنر کردند که با فضافروشی، بدون درنظرگرفتن حق مسلم حیات جمعی شهروندان و حقوق مکتسبه قانونی و اخلاقی و عرفی آنان، شهر را به خیال خود اداره کردهاند که اکنون این مشکلات طاقتفرسا بیرون زده و دُمل ناشی از اشتباهات و سوءمدیریت آنان دهان باز کرده است؟
آیا بیم آن نمیرود که با این نحوه اداره شهرها، امکان مفتخوارگی برای عدهای سودجوی فرصتطلب و رانتخوار را در بخش مستغلات فراهم کرده باشند؟ دادگاههای برگزارشده یا در حال برگزاری کشورمان، متأسفانه شواهدی از این واقعیت را نشان میدهند. برخی از آنان که بعضا با قهرمانسازی و اسطورهسازی از آنها یاد میشود و مانند بسیاری از مسئولان، توسعه کشور را سادهانگارانه تنها در برجسازی، مالسازی، سدسازی، جادهسازی و امثالهم تصور میکردند، باید پاسخ دهند چه پایهگذاری اشتباهی کردند که اکنون سلامت شهروندان را به مخاطره افکنده، حاشیهنشینیهای خطرناک و نابرابریهای اجتماعی را به جامعه تحمیل و چالشهای پلشت در زمینه فرهنگی و رفتاری در جامعه را سبب شدهاند. رهبری هم اخیرا فرمودند اگر توانایی مدیریت ندارید، مسئولیت قبول نکنید. دومین مصداق مربوط به برجام است. قرارداد برجام از لحاظ سیاسی برای کشور بسیار لازم و ضروری بوده و خواهد بود. در بُعد سیاسی و تا حدودی امنیتی علاوه بر اجماع مهم نظام، به دلیل حضور افراد دارای اهلیت حرفهای همچون وزیر محترم امور خارجه و همکاران ایشان که مسلط بر زبان خارجی و فنون مذاکره و مبانی علمی بودند، مفاد قرارداد کمتر خدشه دارد. اما در بُعد اقتصادی با ضعفها و ناتوانیهای بسیار نامناسبی روبهرو هستیم. وزرای اقتصادی و صنعتی و تولیدی باید پاسخ دهند که چرا چنین عمل کردند! عدم اهلیت حرفهای در زمینه مفاد اقتصادی این قرارداد کاملا واضح است.
حتما به یاد میآورید که وقتی برخی مسئولان در تلویزیون رسمی کشور درخصوص مفاد و محتوای قراردادهای منعقده صنعتی و اقتصادی مورد سؤال قرار میگرفتند، بیان میکردند به ما اعتماد کنید. اکنون نباید پاسخ دهند که چگونه قرارداد نوشتند که اینگونه شد و اعتماد مورد درخواست آنان باعث تحمیل خسارتهای سنگین اقتصادی بر دوش ملت شد؟ سومین مصداق، قراردادهای مربیان و بازیکنان ورزشی خارجی در رشتههای مختلف در سطح ملی یا باشگاهی است که باعث واردشدن خدشه به حیثیت و اقتدار سیاسی کشور در خارج شدهاند. بیم آن میرود که برخی از مسئولان نه به زبان خارجی مسلط بوده باشند و نه درک مفاد قرارداد را در ذهن خود داشته باشند. مسئولان و وزرای تصمیمگیر اقتصادی که از طریق دیلماج میخواهند قراردادی ببندند، تجربه و مصادیق فراوانی در یک قرن گذشته در کشورمان وجود دارد که با احتمال زیاد، کشور با مشکل، ناکامی و خسارت فراوان روبهرو شده یا خواهد شد و هزینههای آن بر دوش ملت خواهد نشست. اما تصمیمگیران اقتصادی بدون اهلیت حرفهای به زندگی عادی خود ادامه خواهند داد و فقر و نابرابری ایجادشده در جامعه بر اثر اشتباههای مدیریتی و اقتصادی آنان، برایشان اهمیتی نداشته و پاسخگو نخواهند بود.