انجمن صنایع نساجی ایران در دوره جدید هیات مدیره خود طرح پایش صنعت نساجی را با هدف شناسایی پتانسیلها و توانمندیهای صنعت نساجی و فرصتها و تهدید های آن در دستور کار قرار داده است آنچه ذیلا میخوانید خلاصهای از گفتگوی انجام شده با مهندس محمدجعفر شهلایی رییس هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران در خصوص طرح پایش صنعت نساجی و وضعیت فعلی صنایع نساجی است.
وضعیت صنایع نساجی کشور را از نظر تولید و مصرف و صادرات و واردات و اهداف و چشمانداز آن چگونه ارزیابی میکنید؟
رشد و توسعه صنعتی نیازمند یک برنامهریزی بلندمدت است که ما فاقد آن هستیم و اتفاقاً سایر کشورها بهخوبی در آن برنامهریزی دارند. امروزه شما کشورهای مختلفی را میبینید که در حوزه صنایع نساجی و پوشاک پیشرفتهای خوبی داشتهاند و به قطبهای صنعت نساجی و پوشاک تبدیل شدهاند از کشورهای همسایه مانند ترکیه تا بنگلادش و ویتنام و غیره و این بجز با برنامهریزی و حمایت ممکن نیست.
برای مثال طبق برنامه بیست ساله ازبکستان، این کشور که تولیدکننده 700-800 هزارتن پنبه است به جایی خواهد رسید که تمام مصرفکننده پنبههای خود خواهد بود. در حال حاضر ازبکستان به صادرات نخ میاندیشد و از سال 2025 تولید و صادرات پارچه را در دستور کار قرار میدهد. در کشور ما طرح توسعه صنعتی تدوین میشود اما سهم صنعت نساجی فقط دو صفحه است! میلیاردها تومان صرف ساخت خودرو در کشور میشود اما به کجا رسیدهایم؟ هنوز قادر به تولید یک قطعه با کیفیت خودرو نیستیم.
متاسفانه بخشی از مشکلات امروز ما نتیجه بیتدبیری ها و ضعف مدیریتها و بیبرنامگیهاست.
اگر بخواهیم تحلیل درستی روی صنعت نساجی انجام دهیم ابتدا باید ببینیم ما چه میزان سرمایهگذاری انجام دادهایم و آیا از آن بهره بردهایم؟ آیا سرمایهها را در اختیار اهل آن قرار دادهایم که امکان رشد و توسعه فراهم شود؟ متأسفانه در اغلب زمینهها اینگونه نبوده است.
انجمن صنایع نساجی ایران در حرکت بسیار موثر و ارزشمند یعنی طرح پایش -که اتفاقاً به پیشنهاد اولیه من نیز مطرح و بهتصویب رسید- و خوشبختانه طی یکسال گذشته به نتایج قابل توجهی هم رسیدهایم ابتدا نیاز مملکت به محصولات مختلف صنایع نساجی را مورد بررسی قرار میدهد و سپس سرمایهگذاریهای موجود و میزان ظرفیتها و توان واقعی تولید و میزان واردات و صادرات را مورد ارزیابی و بررسی قرار میدهد تا خلاهای زنجیره تولید و تامین زیرشاخههای صنعت نساجی را بدست آورد تا بتوان در مورد صنعت نساجی در کشور و میزان نیاز سرمایهگذاریهای جدید در آن اظهار نظر کرد.
ما ضمن بررسی آمار واردات و صادرات گمرکات ایران و گمرکات بینالملل، آمارهای جمعیتی و مصرف بانک مرکزی و مرکز آمار و سایر منایع اطلاعات و آمار را مورد تحلیل قرار دادهایم و همزمان در یک برنامهریزی اجرایی و میدانی واحدهای تولید کشور را از نظر میزان فعالیت و ظرفیتها و توانمندی و تکنولوژی تولید مورد ارزیابی و پایش قرار دادیم و در این پروژه از همکاری دانشگاهها و انجمنها و اتحادیهها و ادارات صنعت معدن استانها هم کمک گرفتهایم تا برای اولینبار در صنعت نساجی یک پایش مناسبی روی صنعت انجام گیرد تا شاهد نقاط ضعف و قوت و فرصتها و تهدیدهای صنعت باشیم. البته ما علاوه بر پایش صنعت نساجی باید به موضوع ارتقا و اعتلای صنعت هم توجه کنیم و در حوزه طراحی و مد و کیفیت هم تحول اساسی ایجاد کنیم و فرهنگ مصرف و تولید کشور را ارتقا دهیم. ما باید تلاش کنیم سطح کیفی و کمی محصولات را همزمان بالا ببریم تا حرفی برای رقابت در بازار داشته باشیم.
به اعتقاد من اگر یک دهم سرمایهای که در فولاد و پتروشیمی سرمایهگذاری میشود به صنعت نساجی اختصاص پیدا کند، ده برابر بیشتر توان استخدام نیروهای انسانی را دارد زیرا در بخشهایی از صنعت نساجی هنوز سیستم اتوماسیون مستقر نشده است اما متأسفانه ضوابط پایداری در کشور ما وجود ندارد و سیستم بانکی خود را ملزم به اجرای ضوابط نمیداند.
در کشورهایی مانند هند و ترکیه، نرخ سود بانکی برای سرمایهگذاری به مراتب کمتر از نرخ سود بانکی در بخش بازرگانی است اما تمام منابع ما وارد بخش بازرگانی میشود. زیرا دردسرها و مشقت تولید به مراتب بیشتر از واردات نخ و پارچه و پوشاک است و سرمایهگذار ترجیح میدهد منابع مالی خود را به فعالیتهای سودآور و کمریسک اختصاص دهد. در همین شرایط روحیه وطنپرستی به محک گذاشته میشود که آیا سرمایهگذار به منافع مادی خود توجه میکند یا سرمایه را صرف تولید و اشتغالزایی هموطنان مینماید.
طرح پایش نیاز بخشهای مختلف صنعت نساجی کشور را تا سال 1410 مشخص میکند تا برنامهای منطبق بر نیازهای موجود تدوین شود اما متأسفانه اگر بخواهیم استانداردهای متوسط مصرف بینالمللی را مدنظر قرار دهیم، از نظر تولید و سرمایهگذاری بسیار عقب هستیم.
به اعتقاد ما به جای واردات نخ که ارزش افزوده آن نصیب کشور دیگری می شود، باید پنبه وارد گردد اگرچه کاشت پنبه در داخل باید توسعه پیدا کند و کمبودها از طریق واردات رسمی برطرف شود اما پنبه ایران امکان تولید نخهای نمره 50 و 70 را ندارد در حالیکه پارچهها روز به روز لطیفتر و سبکتر میشوند ولی ما قادر به تولید چنین پارچههایی نیستیم چون به پنبه مناسب دسترسی نداریم و صنعتگران باید اجازه واردات پنبه موردنیاز و ایدهال را داشته باشند. زمانیکه تولیدکننده نسبت به تأمین مواد اولیه اطمینان حاصل کند، دنبال احداث کارخانه نیز خواهد رفت.
دولت ابتدا باید ببیند منافعش در کجاست و هدفش از سرمایهگذاری صنعتی چیست! آیا میخواهد با احداث کارخانه فولاد در مکان نامناسب، ذخایر آبی را از بین ببرد؟ یا با وضع تعرفههای سنگین، جلوی واردات آهن را بگیرد تا موفق به فروش آهن تولید داخل شود؟ یا تمایل به استمرار واردات غیرقانونی پوشاک دارد؟! دولتمردان باید بدانند ایجاد اشتغال مهمترین عامل ایجاد آرامش و امنیت اجتماعی در کشور است. با احداث یک کارخانه ریسندگی، زمینه اشتغال حداقل برای دویست نفر به وجود میآید. اگر این واحد ریسندگی، بخشهای گردباف و تکمیل هم اضافه کند، ده هزار نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم مشغول کار خواهند شد.
بنظر شما آیا میزان تولید پوشاک در کشور پاسخگوی نیاز بازار داخلی هست یا خیر؟ به نظر میرسد ممانعت از واردات منجر به افزایش قاچاق میشود
مخالف ممنوعیت واردات پوشاک هستم و پوشاک باید با تعرفه منطقی وارد شود اما از سوی دیگر امکانات تولید باکیفیت و متنوع نیز فراهم گردد تا تولیدکننده داخلی به رقابت سالم با محصولات خارجی بپردازد. به هرحال سرمایه به جایی میرود که منفعت و سود ایجاد کند. اگر جلوی قاچاق پوشاک گرفته شود و پوشاک وارداتی از مبادی رسمی پس از پرداخت تعرفههای قانونی وارد شود؛ انگیزه تولیدکننده داخلی (یا بهعبارت دیگر سرمایهگذار داخلی) افزایش پیدا میکند. بار دیگر تکرار میکنم که با ممنوعیت، مخالف و با وضع تعرفههای قانونی صد درصد موافق هستم؛
شما که با ممنوعیت مخالف هستید، قطعاً در جریان بحث ممنوعیت واردات مواد اولیه قرار دارید و انجمن صنایع نساجی ایران نیز پیگیر این موضوع است به خصوص در مورد واردات نخ
توجه کنید که واردات الیاف پنبه، اکریلیک، ویسکوز و پشم که مواد اولیه خام پایه هستند موجب تولید و اشتغالزایی و ایجاد ارزش افزوده میشود در حالیکه واردات نخی که کارخانجات تولیدی توان تولید آن را دارند موجب تعطیلی واحدهای داخلی میشود پس باید پنبه وارد کرد تا موجب اشتغالزایی و خلق ارزش افزوده شود و بتوانیم تمام نمرات نخ مورد نیاز را به دست مشتریان برسانیم. اما وقتی شما نخ را وارد می کنید در واقع موجب به تعطیلی کشاندن کارخانجات ریسندگی میشوید.
ما معتقدیم آنچه را که در داخل توان تولید داریم باید از تولید داخل استفاده کنیم و از واردات آن پرهیز کنیم اما آنچه را که نداریم باید قطعا وارد کنیم.
البته این نکته را عرض کنم که محدودیت و ممنوعیت واردات مواد اولیه ای که تولید داخل داریم لزوما به معنی این نیست که با ایجاد ممنوعیت شاهد افزایش قیمت بی دلیل تولیدات داخلی باشیم .
ما به شدت در کارگروه پیگیریم که شرکت های تولید کننده نخ قیمت های فروش خود را مرتبا اعلام کنند و از طرفی هم بازار را بشدت رصد می کنیم که هم کمبودی در بازار نباشد و هم اینکه افزایش قیمتی بدلیل کاهش عرضه در بازار بوجود نیاید. و خوشبختانه تا کنون تولیدکنندگان و انجمن و ها و اتحادیه ها هم همکاری لازم را داشته اند .
البته بازهم تاکید می کنم که خوشبختانه مدیرکل محترم صنایع نساجی و پوشاک و سلولزی وزارت صنعت معدن و تجارت و همکاران ایشان به شدت همکاری خوبی را با ما در برنامه ریزی و حل مشکلات داشته اند و ما نیز تمام تلاش خود را داشته ایم که بعنوان بازوهای مشورتی و حمایتی در کنار ایشان به حل مشکلات واحدهای نساجی بپردازیم.
تعدادی از بافندگان نسبت به رویکرد انجمن و واحدهای ریسندگی انتقاداتی مطرح میکنند. آنان معتقدند به محض اینکه بحث ممنوعیت واردات نخ مطرح میشود بلافاصله قیمت نخهای تولید داخل و شرایط فروش به نحوی پیش میرود که تا صد درصد نسبت به مشابه خارجی گرانتر به دست مشتری میرسد نظر شما در این مورد چیست؟
با احترام فراوان به تمام فعالان صنعت نساجی اما واقعیت این نیست. چرا ما باید ارزش افزوده تولید نخ را به تولیدکننده هندی میدهیم در حالیکه باید جذب کشور خودمان شود. در صورت واردات پنبه و سهولت دسترسی تولیدکننده به آن و صفر شدن تعرفه مواد اولیه پایه، که به میزان مورد نیاز کشور تولید داخل ندارند ،خودبخود یکی از بهانههای همیشگی ریسندگان-یعنی کمبود پنبه - برطرف میشود!
نکته بعد اینکه تولیدات ما ارزانتر تمام میشود ولی واردکنندگانی که نخ نمره 20 را به نام نخ نمره 40 و با بداظهاری و کم اظهاری داخل کشور میکنند و جهت فرار از مالیات حاضر به صدور هیچگونه فاکتور رسمی یا پرداخت مالیات بر ارزش افزوده نیستند؛ نظم بازار را برهم میزنند و اختلال جدی ایجاد میکنند ضمن این که کار غیرقانونی و خلاف انجام دادهاند. این که نامش تولید نیست!
با اطمینان به شما اعلام میکنم نخهایی که در اکثر کارخانههای کشور تولید میشوند، کیفیت به مراتب بهتری از مشابه خارجی دارند. اگر نیاز کشور به نخ بیشتر شود باید واردات صورت گیرد اما توسط تولیدکننده. به اعتقاد من مخالفان و موافقان واردات نخ باید روبروی هم بنشینند و هر کدام نقطه نظرات خود را مطرح کنند تا اشکال کار مشخص شود.
مشکل کار اینجاست که فقط به کسب سود خودمان فکر میکنیم نه سود ملت را میبینیم نه توجهی به منافع تولیدکننده زنجیرههای قبلی و بعدی داریم.
هزینه ماشینآلات یک کارخانه نساجی با 20 تن تولید نخ ، حداقل 15 میلیون یورو است که با احتساب هزینههای احداث ساختمان و تأسیسات، صرفنظر از پرداخت حقوق و دستمزد 200-300 نفر نیروی انسانی و هزینههای بالای برق و انرژی (که تولیدکننده محکوم به پرداخت چندبرابری آنهاست!) این هزینه و سرمایه را شما نمیتوانید با سرمایه گذاری واحدهای پوشاک و گردباف مقایسه کنید.
اگر این کارخانجات صنعتی و بزرگ ما تعطیل شوند خود بخود خیل عظیمی بیکار میشوند که قطعا منجر به کاهش قدرت خرید خانوار خواهد شد ( ضمن اینکه ناامنی و فساد و مشکلات اجتماعی بوجود می آورد) و در صورت افزایش بیکاری، آیا تولیدکننده پوشاک میتواند کالای خود را به فروش برساند؟
البته این را هم عرض کنم که واحدهای ریسندگی باید پنبه 4-3 ماه خود را جلوتر تامین کنند. پس خواب سرمایه یک واحد ریسندگی با تولید 20 تن نخ، 57 میلیارد تومان است آیا واحد بافندگی دارای چنین خواب سرمایهای هست؟ پس افزایش قیت نخ چندان غیرمنطقی نیست زیرا تولیدکننده به مواد اولیه نیاز مبرم دارد و نمیتواند هر روز پنبه بخرد، پنبهای که کوچکترین تغییر در مشخصات آن، در کیفیت نهایی محصول اثرگذار است. ولی به این معنا نیست که خدای ناکرده تولیدکننده نخ به دنبال سوءاستفاده از شرایط موجود میباشد. باید واقعیات براساس سند و مدرک منعکس شوند نه بر پایه حرف وگفتههای دیگران.
چه مکانیسمی میتوان اتخاذ کرد تا ممنوعیت واردات نخ منجر به افزایش قیمت نخهای تولید داخل نشود؟
خوشبختانه کارگروه تأمین مواد اولیه متشکل از اتحادیهها و تشکلهای مختلف نساجی و پوشاک به وجود آمده که کنار همدیگر در زمینه قیمت مواد اولیه به بحث و تبادلنظر میپردازیم، اما بسیاری از مسائل را نمیتوان گفت. اگر همه تابع قانون باشیم، 80 درصد مسائل حل خواهد شد. توجه داشته باشید که اغلب تولیدکنندگان فیلامنت پلیاستر اعضای انجمن صنایع نساجی هستند که وقتی قیمت محصولات خود را افزایش دادند ما با آنها جنگیدیم و پیگیر کاهش قیمت شدیم همانطور که از سوی دیگر برای کاهش قیمت چیپس پلیاستر نیز جنگ کردیم و موفق نیز شدیم.
معتقدم باید صنعت نساجی را به طور کلی نگاه کنیم نه این که بر منافع گروه یا شاخه خاصی متمرکز شویم، همه باید در شرایط مساوی به فعالیت ادامه دهند و در بازار حضور داشته باشند.
در مجموع میتوان گفت تعامل خوبی با وزارت صنعت به خصوص مدیرکل و کارشناسان توانمند و فهیم دفتر نساجی و پوشاک برقرار کردهایم و جلسات متعددی برای استخراج نکات ضعف و تبدیل آنها به فرصت برگزار میشود اما بعضی مسائل خارج از حیطه وزارت صنعت است مثلاً وقتی بانک به تولیدکنندهای که سرمایهاش بهدلیل افزایش نرخ ارز به یک سوم کاهش یافته، تسهیلاتی اعطا نکند، چه باید کرد؟ اما متاسفانه ما بدلایل متعدد امکان برنامه ریزی و اجرای برنامه ها را نداریم و البته شرایط تحریم های ظالمانه هم متاسفانه بی تاثیر نبوده و بهرحال باید همه جوانب را با هم مورد بررسی قرار داد و امیدواریم در آینده شرایط بهتری را برای صنعت نساجی کشور در پیش رو داشته باشیم.