چطور سرمایه‌گذاری‌های چین باعث تغییرشکل افریقا خواهد شد؟ مرکز تولیدی بعدی جهان‎

تعداد بازدید : 1433
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۵/۷

سون زاده شهر وِنژوآ در چین است که در بعد از مرگ مائو، اولین شهر در این کشور بود که به کسب‌وکارهای خصوصی اجازه داد کار کنند. او در دهه 1970 وضعیت سختی داشت؛ ترک تحصیل کرد تا کار خودش را شروع کند، وارد صنعت چرم شد و به تدریج، با پولی که به دست آورد کارخانه چرم خود را تاسیس کرد اما در دهه 2000 به دلیل افزایش هزینه‌ها وضعیت کسب‌وکارش خراب شد و می‌خواست از چین خارج شود. یکی از دوستانش به او توصیه کرد که به نیجریه فکر کند.

سون در نیجریه دریافت که مردم آنجا به سرمایه‌گذاری خیلی نیاز دارند و همچنین افراد بسیار ثروتمندی در آن کشور هستند که می‌توانند بازار خوبی برای هر نوع محصولی باشند. بنابراین به چین برگشت و تحقیق کرد که سنگین‌ترین و گران‌ترین کالای صادراتی به نیجریه چیست و دریافت که این کالا محصولات سرامیکی است. بنابراین سون به نیجریه رفت و با 40 میلیون دلار یک کارخانه سرامیک تولید کرد كه 1100 کارگر در آن مشغول به کارند. این کسب‌وکار برای او حاشیه سودی به اندازه 7 درصد دارد که در مقایسه با حاشیه سود 5 درصدی چین بیشتر است. در تولید حاشیه سود خیلی نازک است و 2 درصد اختلاف بین کسب‌وکار در نیجریه و چین بسیار قابل‌توجه است.

داستان کسب‌وکار سون در افریقا یک داستان غیرمعمول نیست. بر اساس آمار وزارت تجارت چین، سالانه 150 کسب‌وکار خصوصی چینی در بخش تولید افریقا سرمایه‌گذاری می‌کنند، در صورتی که این تعداد در سال 2000 تنها دو شرکت بوده است. آمار واقعی در این بخش احتمالا دو یا سه برابر است به این دلیل که شرکت‌ها بسیاری از کارهای خود را تحت پوشش‌هایی انجام می‌دهند که اطلاعاتش توسط دولت قابل حصول نیست.

این شرکت‌ها هم‌اکنون تاثیر زیادی روی اقتصاد افریقا گذاشته‌اند. در نیجریه، کسب‌وکارهای چینی فعال در حوزه فولاد و سوخت، باعث رونق ساخت‌وساز در بزرگ‌ترین اقتصاد افریقا شده‌اند. در لسوتو که کشور کوچکی است، شرکت‌های چینی و تایوانی تولیداتی زیادی، از لباس یوگای «کهل» تا شلوارهای جین «لوی» و لوازم ورزشی «ریباک» را تولید می‌کنند که در مال‌های امریکا به فروش می‌روند. این شرکت‌ها باعث شده‌اند که صنعت پوشاک به بزرگ‌ترین بخش اقتصادی کشور تبدیل شود. در اتیوپی، همان موقع که شرکت دارویی انگلیسی «جی‌اس‌کی» در حال ساخت کارخانه تولید داروی خود بود، شرکت چینی «هومانوِل» هم وارد کار شد و در آدیس‌آبابا 20 میلیون دلار در زمینه تولید دارو سرمایه‌گذاری کرد و مجموع سرمایه‌گذاری‌ها در بخش دارویی اتیوپی در نهایت به 100 میلیون دلار رسید.

طی پنج سال گذشته، من با نزدیک به 50 کارآفرین چینی در بخش تولید در نیم دوجین کشور افریقایی صحبت کرده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام که سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های چینی در افریقا باعث شده است که میلیون‌ها نفر در کشورهای این قاره برای اولین بار به صورت رسمی به کار گرفته شوند، نسلی از کارآفرینان افریقایی پرورش یابند و نهادهای افریقایی ترغیب شوند که از رونق گرفتن تولید حمایت کنند. البته چنین کارآفرینی‌هایی از مسائل غیرقانونی فارغ نبوده است. رشوه، وضعیت کاری بد و فعالیت‌های زیست‌محیطی مسئله‌دار از جمله مشکلاتی است که کسب‌وکارهای اخیر به وجود آورده‌اند. با این حال، چینی‌های فعال در حوزه تولید – برخلاف فعالان حوزه منابع طبیعی یا خدمات - به تعدادی بیشتر و بیشتر به افریقا می‌آیند و تولید این قاره را به سوی صنعتی شدن پیش می‌برند. بنابراین می‌توان گفت که انقلاب صنعتی در افریقا دیگر چیزی نیست که خیلی دور از دسترس به نظر برسد.

منبع عظیم نیروی کار

کار در افریقا برای شرکت‌های چینی دارای جاذبه بسیار زیادی است. چین به تدریج به دلیل سیاست‌های تک‌فرزندی در حال کاهش نیروی کار خود است و دستمزد نیروی کار در این کشور مدام زیاد می‌شود. از سال 2001 تاکنون، به طور متوسط سالانه 12 درصد دستمزد نیروی کار در بخش تولید در چین افزایش یافته است. به همین دلیل است که در مراکز تولیدی در بخش‌های ساحلی این کشور کمبود نیروی کار به چشم می‌خورد.

طبق اعلام یکی از محققان بانک جهانی، بخش تولید در چین اکنون در شُرف مرخص کردن 100 میلیون نفر کارگر کم‌مهارت است که این تعداد، به اندازه چهار برابر تعداد کارگران کم‌مهارت بخش تولید کشورهای کم‌درآمد است. فرض کنید که در سال 1978 که امریکا به اوج تعداد کارگران کم‌مهارت رسید، تنها 20 میلیون کارگر کم‌مهارت در بخش تولید داشت. حالا 5 برابر آن تعداد فقط از یک کشور در به بیرون مهاجرت خواهند کرد.

در این میان، افریقا در حال برداشتن اولین گام‌های انفجار جمعیت است و پیش‌بینی شده که تا سال 2050 میلادی، جمعیت این قاره به 2 میلیارد نفر برسد (در آن زمان، جمعیت آسیای شرقی حدود 800 میلیون نفر خواهد بود). از سوی دیگر، کشورهای افریقایی بیشترین نرخ‌های بیکاری را دارند؛ نرخ بیکاری رسمی در نیجریه 12.1 درصد است و حدود 19.1 درصد نیروی کار این کشور نیز در وضعیت استخدام با درآمد بسیار پایین هستند. بیکاری برای جمعیت جوان، وضعیت را بدتر کرده است به این دلیل که نرخ بیکاری جوانان مثلا در نیجریه 42.2 درصد است. طبیعتا چنین مسائلی باعث می‌شود افریقا به مقصد مشاغل تولیدی چین تبدیل شود.

از دیدگاه شرکت‌های سرمایه‌گذاری، یکی از مزایای افریقا با اینکه از جهاتی هنوز چالش‌هایی برایش باقی مانده، این است که طیف گسترده‌ای از گزینه‌های بازارهای مختلف را ارائه می‌کند. نیجریه یک بازار داخلی عظیم با حاشیه سود بالا و رقابت نسبتا کم برای کالاهای مصرفی گوناگون است. لسوتو از دسترسی بدون تعرفه به بازارهای امریكا بهره‌مند است و همچنین مجاور زیرساخت‌های عالی افریقای جنوبی و خدمات حمل‌ونقل کالا به سوی مشتریان امریکایی‌ای است که نسبت به زمان مُد شدن کالاها حساس هستند. اتیوپی معافیت‌های مالیاتی ترغیب‌کننده‌ای دارد به همراه برق ارزان و مجاورت با بازارهای گیرای خاورمیانه. به عبارت دیگر، افریقا می‌تواند محلی جذاب برای بسیاری از کسب‌وکارها با هر مدلی از تولید باشد.

بخش تقاضا نیز دارای مطلوبیت‌های زیادی است. دولت‌های ملی در قاره افریقا قدم‌هایی را در تصمیم‌گیری برای یکپارچه‌سازی بازارهای منطقه‌ای برداشته‌اند تا هزینه‌ها را کاهش دهند و فرصت‌ها را برای کسب‌وکارهایی که وارد بازار می‌شود افزایش دهند. در سال 2015، نیمی از کشورهای افریقایی به پیمان تجارت آزاد این قاره پیوستند که 600 میلیون نفر را در یک بلوک تجاری واحد تجمیع می‌کرد و سیزدهمین اقتصاد بزرگ جهان را تشکیل می‌داد. شش کشور شرق افریقا پا را فراتر از این گذاشته‌اند و یک اتحادیه واحد تشکیل داده‌اند تا تجارت رونق پیدا کند، نظارت‌ها برای تسهیل کسب‌وکار هماهنگ شوند و یک ویزای واحد برای سهولت جابه‌جایی افراد بین مرزها ایجاد کنند.

ردپای چین در افریقا

حرف مردم در خیابان‌های افریقا و همچنین تکیه‌کلام روزنامه‌های این قاره این است که شرکت‌های چینی افریقایی‌ها را استخدام نمی‌کنند اما هر مطالعه درستی در این‌باره عکس این را نشان می‌دهد: کارخانه‌های چینی در افریقا به طرز چشم‌گیری محلی‌ها را به کار می‌گیرند. اخیرا یک فراتحقیق از آمار و تحقیقات گذشته درباره استخدام شرکت‌های چینی در افریقا نشان داده است که نسبت جمعیت محلی‌ها در این شرکت‌ها زیر 78 درصد است و در برخی شرکت‌ها که هزاران نفر را استخدام کرده‌اند این نسبت به 99 درصد می‌رسد. تحقیق خود من در نیجریه نشان داد که شرکت‌های چینی 85 درصد از کارکنانشان را از محلی‌ها استخدام کرده‌اند. یک تحقیق وسیع در کنیا نشان داده که شرکت‌های چینی این کشور 90 درصد از کارکنان خود را از افراد محلی انتخاب کرده‌اند.

احمد ابراهیم یک نمونه‌ از افراد محلی است که توانسته به خوبی در یک شرکت مقواسازی در نیجریه رشد کند. او از صفر شروع کرد و بعد از اینکه به عنوان یک راننده برای یک کارخانه‌دار چینی استخدام شد، توانست سریع رشد کند و حالا با اینکه مالک شرکت مقواسازی چینی است مشخص است که ابراهیم کارخانه را می‌چرخاند. وقتی که او راننده رئیسش بود، تلاش زیادی کرد که کارکنان محلی در کارخانه مشغول به کار شوند و کارگران خوبی را برای شرکت انتخاب کرد.

وقتی که افریقایی‌ها در کارهای تولیدی صاحب تجربه شوند، بسیاری از آنها کسب‌وکار خودشان را برپا خواهند کرد. این بومی‌سازی یک اتفاق طبیعی در بخش تولید است چراکه باعث می‌شود هزینه‌های تولید پایین بیاید و به بازار مصرف نیز نزدیک باشد. دولت‌های ملی نیز در افریقا از این اتفاق استقبال می‌کنند و سعی می‌کنند با کسب‌وکارهایی که وارد کشورشان می‌شوند شراکت کنند و برای رسیدن به این هدف فقط وام‌ها را در اختیار شرکت‌های داخلی قرار می‌دهند. به علاوه، شرکت‌های خارجی برای دانش بومی شرکت‌های داخلی و قابل‌اعتماد بودن آنها ارزش قایل هستند. شرکت‌های چینی نیز خارج از این قاعده نیستند.

شرکت‌های چینی اغلب متهم شده‌اند که اتحاد نهادی قاره افریقا را زیر پا می‌گذارند. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اسبق امریکا، سرمایه‌گذاری چینی‌ها در افریقا را یک «استعمار جدید» توصیف کرده بود. وقتی که در سال 2011 یک مجری تلویزیونی در زامبیا در این‌باره از او سؤال کرد، کلینتون جواب داد: «وقتی افراد به افریقا می‌آیند که سرمایه‌گذاری کنند، ما از آنها انتظار داریم که این کار را به خوبی انجام دهند و همچنین کارهای خوبی انجام دهند. ما از آنها انتظار نداریم که حاکمیت خوب را در افریقا زیر پا بگذارند.»

اما شرکت‌های چینی در سال‌های اخیر شروع به ساختن ظرفیت‌های نهادی در کشورهای افریقایی کرده‌اند. شرکت‌های چینی وقتی که به کشورهای افریقایی می‌آیند می‌بینند که زیرساخت‌ها در این کشورها اصلا مناسب کسب‌وکار آنها نیست و تلاش می‌کنند که خود این لوازم را مهیا کنند. مثلا خود برخی زیرساخت‌های لازم را تهیه می‌کنند، نیروهای بومی را آموزش می‌دهند، فناوری‌ها را وارد می‌کنند و نوعی «توسعه روی پای خود ایستاده» را محقق می‌کنند. با این کار، به تدریج در کشورهای افریقایی نیز نهادسازی برای کسب‌وکار انجام می‌شود و نسل جدیدی از کارآفرینان و نیروهای ماهر افریقایی تربیت می‌شوند که آینده این قاره را خواهند ساخت.

بخشی از کتاب کارخانه بعدی جهان/ ترجمه:آینده نگر

منبع :
فایل های مرتبط
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
متن نظر :
ارسال نظر
نظرات کاربران
میزان اهمیت
ایمیل
توضیحات
ارسال