بازار پارچه در انحصار واردکننده ها؛ واردات؛ لباسی که به قامت نصف جهان اندازه نمی شود!

در شرایط مذکور برای حفظ حیات واحدهای نساجی و یافتن توان رقابت، رویکرد سنتی نمی‌تواند جوابگو باشد و ضروری است صنعت نساجی ما با مسلط شدن به علم روز، محصولات خود را به صورت متمایز تولید کنند.

به گزارش تابناک اصفهان، روزهای خوب نساجی ایران سپری می‌شد بی آنکه خبری از تحریم، کمبود نقدینگی و یا هزار بهانه دیگر برای از دست دادن این بها باشد؛ اما با گذشت روزهای متمادی در این راه، فلک دست بر گلوی این چرخه هنر ایرانی انداخت و به بهانه حمایت از تولید داخل و دولتی شدن صنعت که شاید در ورای آن کمتر تفکر کارشناسی وجود داشت، نفس‌های هنر پارچه‌بافی و نساجی ایران به شماره افتاد.

قصه از بعد از یکی نبود آغاز شد، زمانی که در هیاهوی قداست بخش دولتی و منزوی شدن بخش خصوصی بسیاری از کارخانه‌داران نساجی کشورمان مجبور به واگذاری کارخانه‌های خود به بخش دولتی شدند و اینجا بود که یکی نبود، تئوری مترقی خصوصی‌سازی را پای این میز غیرکارشناسی دولت بیاورد و از تمام تار و پودهایی که باید با دست‌های بخش خصوصی و سرمایه‌های هدف‌دار بافته شود، دفاع کند و از همین زمان بود که به تدریج جای خالی بسیای از کارگران نساجی پای ماشین‌های کارخانه خالی ماند اما بازار پر شد از بافته‌های کشورهایی که سال‌ها انتظار لحظه‌هایی را می‌کشیدند تا روزی پارچه ایرانی پایش به بازار نرسد و آنها بتوانند از این نمد کلاهی هم برای خود ببافند و انبوه جنس‌های بی‌کیفیت و ارزان خود را روانه بازارهای ایران کنند.

البته تا حدود 10 سال ماشین واردات پارچه و منسوجات به ایران، پیش چراغ خاموش در بازارهای ایران جولان می‌داد و کمتر فردی تصور این را می‌کرد که روزی به جایی برسیم که حتی مجبور شویم نه تنها لباس دنیا بلکه لباس خانه آخرتمان را هم وارداتی بپوشیم، وضعیتی که در شرایط اقتصادی روز کشور و نیاز مبرم به فراهم کردن فرصت‌های اشتغال برای خیل عظیمی از جوانان یک عقب‌گرد و یا حتی گل زدن به دروازه خودی در نفس‌گیرترین دقیقه‌های بازی به شمار می‌رود.

چرخ‌های ماشین واردات با تدبیر غیرکارشناسی مسئولان و فرسوده شدن صنعت نساجی ایران و معطوف شدن توجه مدیران به صنایعی مانند، نفت و گاز و غافل شدن از صنایع پایدار، هر روز در بازار ایران سریع‌تر حرکت می‌کرد و رمقی برای چرخ‌دنده‌ کارخانه‌های پارچه‌بافی ما باقی نمی‌گذاشت تا اینکه کار به تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدیمان رسید اینجا بود که گرد بیکاری بر لباس کارگری نشست و جمعیت بسیاری از کارگران نساجی به ویژه در برخی استان‌های کشور مانند اصفهان و مازندران، تنها تا چند سال محدود پس از بیکاری قادر به استفاده از بیمه بیکاری خود شدند و بعد از آن بود که دیگر نه همان دولتی که زمانی این سرمشق را تکلیف کارخانه‌های نساجی کرده بود و نه کارخانه‌داران هیچ کدام حاضر به تأمین معاش و کار برای این قشر نشدند البته از کارخانه‌دارانی که به دلیل زیان‌های بسیار مالی یا در زندان به سر می‌بردند و خود نیز خانه نشین شده بودند توقعی نمی‌رفت که بتوانند زیر بال و پر کارگران خود را بگیرند اما به هر روی هیچ نهاد دیگری هم نتوانست حقوق تضییع شده کارگران نساجی را احیا کند.

شاید اگر دولت‌مردان و مدیران اقتصادی روز ایران، زمانیکه روند خصوصی‌سازی کارخانه‌های نساجی کشور را وارونه کردند، به این فکر می‌کردند که دولت با تمام مشغله‌ها و هزینه‌هایی که در بخش‌های هزینه‌ای و عمرانی دارد کمتر فرصتی برای ترسیم نقشه راه برای نساجی و اجرای توانمند آن دارد، در همان روزها این تصمیم خود را در نطفه خفه می‌کردند، چنین گردی بر تن پارچه‌های ایرانی نمی‌نشست.

با این وجود راه‌کارهای بسیاری برای زنده کردن مجدد صنعتی که علاوه بر قدمت و جنبه تاریخی برای ما، از ابعاد اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده برای کشور نیز مهم ارزیابی شده است، وجود دارد که تنها نیاز به همت و رغبت مدیران و تصمیم‌گیران کشور برای اجرایی کردن آنها دارد که در غیر اینصورت همین سهم اندک تولیدات داخلی از بازارهای خودی، را نیز از دست می‌دهیم و آنوقت ثابت کردن وجود این صنعت چند هزار ساله در ایران به عنوان میراثی برای آیندگان تنها از طریق کندکاری‌های روی غارها میسر است.

حمایت از تولیدکنندگان باسابقه‌ای که سال‌ها در این عرصه فعالیت کرده‌اند اما اکنون به دلیل بدهی قادر به آغاز مجدد تولید نیستند مهم‌ترین راه‌کاری است که در کنار نوسازی صنعت نساجی به نظر می‌رسد می‌تواند نقطه شروع مناسبی برای به کار انداختن دستگاه‌های تولید کارخانه‌های بافنده داخلی باشد.

یکی از پاشنه آشیل‌های نساجی ایران نیاز همیشگی آن به واردات مواد اولیه یا همان پنبه از کشورهایی مانند ازبکستان است که معمولاً واردات این محصول به دلیل تعدد و در برخی موارد تعارض دستورالعمل‌های واردات با چالش‌های فراوانی روبه‌رو است اما با فراهم کردن بسترهای مناسب برای از سرگیری کشت این محصول در مناطق مطلوب آب و هوایی مانند مغان و گرگان می‌توان به جان گرفتن دوباره نساجی ایران امیدوار بود.

اصفهان به عنوان نمونه ای برای اجرای این ساز و کارها قادر به ایجاد بسترهای مناسب برای تولید مجدد و با تکنولوژی روز دنیاست چراکه زمانی اصفهان را به دلیل توانمندی و قدرتی که در بازارهای بین‌المللی برای تولید و عرضه منسوجات داشت به نام "منچستر ایران" لقب گرفت و اکنون نیز با توجه به این پشتوانه تجربی، دست‌های پیر اما پرتوان نساجی آن انگیزه کافی برای به حرکت درآوردن چرخ‌های بافنده ایران را در خود احساس می‌کند.
اکبر خدامی افزود: هم اینک بازار نساجی کشور بر اثر واردات بی رویه و قاچاق منسوجات فوق اشباع شده و در این شرایط صنایع ما نمی‌توانند با روش‌های نساجی سنتی حرفی برای گفتن داشته باشند.
معاون پژوهش و فناوری دانشکده نساجی دانشگاه صنعتی اصفهان تأکید کرد: در شرایط مذکور برای حفظ حیات واحدهای نساجی و یافتن توان رقابت، رویکرد سنتی نمی‌تواند جوابگو باشد و ضروری است صنعت نساجی ما با مسلط شدن به علم روز، محصولات خود را به صورت متمایز تولید کنند.

منبع :
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
متن نظر :
ارسال نظر
نظرات کاربران
میزان اهمیت
ایمیل
توضیحات
ارسال