سیاوش اسماعیل پور، مدیر کانون تولید ایران:
بیش از 40سال است که در حوزه پوشاک فعالیت می کند. اسماعیل پور روند کارش در این چهار دهه را
با «فرصت امروز» در میان نهاده است. کارم را با سرمایه ای حدود 2میلیون تومان در سال 1358 شروع کردم. انگیزه حضور من در این حوزه به پیشینه کاری پدرم بازمی گردد.
او سازنده ماشین گردباف بود، در واقع نخستین کسی بود که در ساخت ماشین های بافت فعالیت داشت و در سال 1342 ماشین گردباف ساخته خود را ثبت و اختراع کرد. این ماشین در زمان ساخت خود استفاده نشد و بعد از انقلاب زمانی که پدرم قصد رونق دادن به کارهایش را داشت، از دنیا رفت. ابتدا ما هیچ کدام از بخش های بافندگی، چاپ و گلدوزی را نداشتیم؛ تنها بخش دوخت ودوز ساده را داشتیم؛ به این صورت که پارچه را از بیرون تهیه می کردیم.
در آغاز کارم را با دونفر شروع کردم و در حال حاضر حدود 100نفر پرسنل دارم که این رقم در زمان اوج کاری ما به طور غیرمستقیم به 300نفر می رسیداما اکنون به دلیل فعالیت در حوزه داخلی تعداد نیروهایم تا حدی محدود شده است. اگر امکانات و شرایط فراهم باشد و قوانین تا حدی تغییر کند این تعداد نیروی کار چهار برابر می شود اما در حال حاضر با حق بیمه 23درصد کارفرما و بهره بانکی بسیار بالا، شرایط بسیار دشوار است، چراکه با هزینه قیمت تمام شده کالا به اضافه بهره وری پایین امکان صادرات منطقی وجود ندارد.
نقطه آغاز صادرات
کار صادراتی ما با حضور در نمایشگاه ها برای معرفی محصولات مان شروع شد. امارات نخستین کشور مقصد ما بود. ابوظبی مشتری بعدی ما بود و تمام کالاهای مان را با ال سی صادر می کردیم، یعنی هیچ گاه به صورت امانی به امارات جنس ندادیم. در سال های بعد مشتری از ما دوباره درخواست کالا می کرد و تقاضاهایی که می شد ما را به تحقیق و توسعه بیشتر واداشت و این باعث شد که صادراتی فکر کنیم. به همین ترتیب در سال 1372 صادرات لباس نوزاد و بچگانه به فرانسه شروع شد. در سال 1377، به عنوان صادرکننده نمونه شناخته شدم، در سال 1379 صادرات به ایتالیا به صورت مستمر 11سال ادامه پیدا کرد و در آن بین نیز به هنگ کنگ و سریلانکا نیز صادرات پارچه داشتیم.
همچنین در سال 1390 نیز بار دیگر صادرکننده نمونه معرفی شدم. اما از نیمه دوم سال 1390 صادرات ما به دلیل تحریم بانک ها قطع شد و چون تمام سیستم صادرات ما به صورت بانکی بود دیگر نتوانستیم صادرات را ادامه دهیم. در حال حاضر صادرات نداشته و به بازار داخلی روی آورده ایم؛ به همین دلیل برندی تحت عنوان سیاوود تاسیس کردیم و قصد گسترش آن را داریم، که این نیز خود به نوعی صادرات است چون جلوی بخشی از واردات و قاچاق گرفته می شود.
البته صادرات نداشتن ما به این معنا نیست که نمی توانیم صادر کنیم، بلکه بالعکس صادرات دیگر جذابیتی برای ما ندارد، چرا که به قدری قیمت ها پایین و هزینه ها بالاست که دیگر قیمت های مان رقابتی نیست، اما در داخل شرایط به گونه ای است که می توانیم با اجناس خارجی رقابت کنیم.
چاره ای جز حمایت ندارند
دولت فعلی چاره ای جز مقابله با قاچاق کالا ندارد، چراکه در غیر این صورت تولیدکننده های داخل که توان رقابت با کالاهای قاچاق را ندارند، یکی پس از دیگری از بین می روند. قاچاق امری آماده است و بدون اینکه کاری روی کالا انجام داده باشی وارد بازار می کنی و پول درمی آوری اما در تولید شش ماه خواب سرمایه گذاری داری و با واردات بی رویه، قطعا تولید محکوم به شکست است. اما کارهای بازرگانی و واردات امری بسیار راحت تر از تولید است، چراکه در کار تولید همواره استرس و نگرانی وجود دارد و به دلیل همین شرایط خاص نیاز به حمایت های جدی دولت احساس می شود.
به این منظور دولت باید وام های کم بهره و معافیت های مالیاتی برای تولیدکننده در نظر بگیرد که انگیزه حضور در این بخش برای سرمایه گذاران فراهم شود. صنعت پوشاک می تواند لکوموتیوی باشد برای صنایع دیگر از ریسندگی و بافندگی گرفته تا صنایع پتروشیمی وکارخانه های سلولزی و دکمه سازی که در نهایت به تولید پوشاک می انجامند. اگر حمایت ها از این بخش به صورت جدی صورت گیرد، این صنعت در مدت یک سال می تواند رونق پیدا کند، چون مانند صنایع دیگر نیاز به زیرساخت های عظیم و هزینه های فراوانی ندارد.
برخی صنایع به طور مثال با 4هزار میلیارد تومان تنها می توانند برای 150نفر اشتغال زایی کنند، در حالی که این صنعت به گونه ای است که با 4هزار میلیارد می توان برای 40هزار نفر اشتغال ایجاد کرد. اگر دولت این نوع نگاه تولیدی به صنعت پوشاک داشته باشد و به جای هزینه کردن روی زندان ها و بزهکاری بیکاران، روی تولید هزینه کند می توان جامعه ای سالم تر داشت. این روزها دائم از سرمایه گذاری حرف می زنیم اما زمانی که سرمایه گذار می آید و قوانین و هزینه های تولید را می بیند، کنار می رود.
تجربه شکست و موفقیت
در مورد تجربه شکست در کار باید گفت که در کار همیشه ناامیدی و افسردگی وجود دارد. در واقع تولید همانند حمله گاهی نیاز به عقب نشینی، مقاومت و در جاهایی پیشروی دارد اما موفقیت در گرو مسائلی از این قبیل است: ماهیت تولید یعنی به روز شدن، تجهیز شدن، توسعه دادن، نوآوری داشتن، تحقیق کردن.تولید نمی تواند یک جا بایستد و ساکن باشد به همین دلیل است که تولید در تمام دنیا ارزشمند است و تولیدکننده در مقام یک قهرمان ستایش می شود.