
این آخرین یادداشت هفتگیام برای سایتهای The Verge و Recode است، در اصل این آخرین مقاله هفتگیای است که مینویسم. این کار را از ۱۹۹۱ با والاستریت ژورنال آغاز کردم و تقریبا هر هفته انجامش دادهام. در طول این دوره خوششانس بودهام که با پدران انقلاب تکنولوژیک دهههای اخیر آشنا شدم و توانستم از نزدیک بالا و پایینهای این روند را دنبال کنم.
حالا که برای بازنشستگی آماده میشوم به نظرم فرصت خوبی است تا نگاهی بیندازم به تحولات تکنولوژی مصرفی در این ربع قرن و پیشبینی مسیر آن در سالهای آینده.
بگذارید با اولین جمله اولین یادداشتم در ۱۷ اکتبر ۹۱ در والاستریت ژورنال شروع کنم: «کار کردن با کامپیوترهای شخصی اصلا آسان نیست و این تقصیر شما نیست.» این جمله حتی تا چند سال بعد از این یادداشت هم درست به نظر میرسید. نهفقط رابط کاربری این کامپیوترها گیجکننده بود، که اکثر محصولات تکنولوژیک نیازمند مراقبت دائمی و دستکاریهایی بودند که از دانش و توانایی آدمهای معمولی بالاتر بود. این صنعت نوپا بود و مهندسان دستگاهها را برای افراد معمولی طراحی نمیکردند. کامپیوترها برای علاقهمندان به کامپیوتر و حرفهایها طراحی میشد.
اما کمکم محصولات قابل اطمینانتر شدند و استفاده از آنها راحتتر شد. همزمان کاربران پختهتر شدند. حالا میتوانید آیپد را به یک بچه ۶ ساله بدهید و او میتواند با کمک شما بعد از چند دقیقه با آن ارتباط برقرار کند. این خارقالعاده است بهخصوص که آیپد کنونی از کامپیوترهای شخصی دهه ۹۰ بسیار قدرتمندتر است. به علاوه، نرمافزارها و سختافزارهای کنونی به ندرت مانند کامپیوترهای شخصی آن دوره دچار مشکل جدی میشوند و کارتان را زمین میگذارند.
پس حالا با اطمینان میشود گفت که «تکنولوژی شخصی عموما به راحتی قابل استفاده است و اگر چنین نباشد تقصیر شما نیست.» دستگاههایی که ما به آنها متکی شدهایم، مثل کامپیوترهای شخصی و موبایلها، محصولاتی تازه نیستند. آنها را برای کاربران معمولی ساختهاند و هر سال آنها را بهبود بخشیدهاید.
دستگاهها و تکنولوژیهای جدیدتر البته به این میزان ساده و قابل اطمینان نیستند. مردم هنوز نمیتوانند با سیستمهای واقعیت مجازی ارتباط برقرار کنند، آنها هنوز نمیتوانند یا نمیخواهند هدست واقعیت مجازی سرشان بگذارند. اکثر ما هنوز نمیتوانیم به هوش مصنوعی سیری، الکسا یا دستیار گوگل اطمینان کنیم و به جای جستوجو در سایت گوگل، از آنها سؤال بپرسیم و منتظر جواب درست باشیم. چرا؟ چون در روزهای اولیه این تکنولوژیها به سر میبریم.
حالا میرسیم به سؤالهای اصلی: حالا کجاییم و قرار است به کجا برویم؟
سکون در بازار
در زمان انتشار این یادداشت، جهان تکنولوژی شخصی پر از احتمالات و امکانات متنوع است اما تعداد بسیار کمی از محصولاتی که به بازار عرضه میشوند آنقدر انقلابیاند که بتوانند قواعد بازی را تغییر دهند. به همین خاطر میتوانیم بگوییم در نوع خاصی از سکون قرار گرفتهایم.
تلفن هوشمند چندلمسی (multi-touch smartphone) که ده سال پیش با اولین آیفون اپل به دنیا معرفی شد، جهان تکنولوژی را فتح کرده اما در طول سالهای اخیر عمیقا بهتر نشده است. اسمارتفون در واقع به کامپیوتر شخصی کاربران تبدیل شده است، اما این محصولی است که به بلوغ نزدیک میشود و من شک دارم که تحولات بزرگی پیش رویش باشد. تبلتها هم که با ورود آیپد به بازار رشدی خارقالعاده را تجربه کردند، خیلی زود به مشکل خوردند چرا که اسمارتفونها بزرگتر شدند و تبلتها جذابیت خود را برای کاربران از دست دارند. کامپیوترهای خانگی و لپتاپها هم در طول سالهای اخیر به میزها بیشتر چسبیدند و تبدیل به بخشی از اثاثیه خانه شدند.
انقلابهای بزرگ نرمافزاری، مثل رایانش ابری (cloud computing)، موتورهای جستوجو یا شبکههای اجتماعی، اگرچه هنوز در حال رشد و بهبودند، اما در کل در جای خود مستقر شدهاند و قرار نیست شاهد انقلابی تازه در این حوزهها باشیم.
پهپادها و ربوتهای شخصی هم هنوز در دوران نوزادی خود به سر میبرند و هنوز مصارف عملی خاصی برای کاربران معمولی ندارند.
از دید من مهمترین محصول نرمافزاری و سختافزاری بعد از معرفی آیپد در سال ۲۰۱۰ اکو (Echo) بوده است. اکو اسپیکر هوشمند شرکت آمازون است که با صدای کاربر کنترل میشود. اکو که نرمافزار هوش مصنوعی الکسا را پشت خود دارد در سال ۲۰۱۵ وارد بازار شد و سال پیش گوگل محصول مشابه Google Home را عرضه کرد. من انتظار دارم شرکتهای دیگر هم به زودی محصولات مشابه را بیرون بدهند.
اکو چه کار میکند؟ اکو میتواند به دستور شما برایتان رادیو و موسیقی پخش کند، چراغهای هوشمند خانه را با دستور شما روشن و خاموش کند، در گاراژ را باز کند، یا با دستور شما به دوستان و همکارانتان مسیج یا ایمیل بزند. اکو به سؤالات شما جواب میدهد، اخبار را برایتان میخواند و هوا را پیشبینی میکند. اکو میتواند برایتان تاکسی بگیرد و پیتزا سفارش دهد.
اما اکو و الکسا تازه کار خود را شروع کردهاند. سال گذشته جف بزوس در یک مصاحبه به من گفت که اگر عرصه هوش مصنوعی را با بازی بیسبال مقایسه کنیم، ما در وضعیتی قرار داریم که هنوز حتی اولین بازیکن هم توپش را پرتاب نکرده است. با آنکه آمازون آمار فروش اکو را منتشر نکرده است گزارشهای غیررسمی حاکی از آن است که اکو رشد خوبی را تجربه میکند اما سال گذشته زیر ۱۰ میلیون واحد فروخته است. این خوب به نظر میرسد اما مقایسهاش کنید با فروش ۵۰ میلیونی آیفون در طول سهماهه آخر سال ۲۰۱۶. فراموش نکنید که آیفون چند برابر اکو قیمت دارد.
گوگل اخیرا اعلام کرد که به طور ماهانه حدود ۲ میلیارد دستگاه اندرویدی در جهان روشن هستند. اپل یک سال و نیم پیش اعلام کرده بود که بیش از یک میلیارد دستگاه iOS (آیفون، آیپد و آیپاد) در حال حاضر در حال استفاده هستند. این دستگاهها اکثرا اسمارتفون هستند و این بازار به سمت اشباع حرکت میکند.
پایان انقلاب تکنولوژیک؟
ممکن است به این نتیجه برسید که چون هیچ محصول تکنولوژیک انقلابیای در آمازون، اپاستور یا بستبای به فروش نمیرسد، پس انقلاب تکنولوژیک دنیا به بنبست رسیده است. اما در واقع، انقلاب لحظهای مکث کرده تا برای فتح قلمرویی جدید و بزرگ آماده شود. و اگر این انقلاب به انجام برسد به اندازه ورود اولین کامپیوترهای شخصی به بازار - دهه ۷۰ میلادی - یا حتی ورود وب در دهه ۱۹۹۰ و اسمارتفونها در اولین دهه قرن اخیر زندگی ما را تغییر خواهد داد.
تمام بازیگران بزرگ عرصه تکنولوژی، شرکتهایی از دیگر صنایع، و استارتآپهایی که هنوز اسمشان را نشنیدهاید در حال کار روی چند حوزه مهمی هستند که قرار است آینده ما را بسازند. این حوزهها عبارتاند از: هوش مصنوعی/یادگیری ماشینی، واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، روبوتیک و پهپادها، خانههای هوشمند، خودروهای بدون راننده و بالاخره پوشیدنیهای دیجیتال و سلامت دیجیتال.
تمام اینها در نیازهایشان شباهتهایی جدی به هم دارند: آنها به قدرت کامپیوتری بیشتر و گستردهتر، حسگرهای پیشرفتهتر، شبکههای بهتر، سیستمهای هوشمندتر تشخیص صدا و تصویر و نرمافزارهای باهوشتر و امنتر نیازمندند.
نمونههایی از این تکنولوژیها همین حالا هم موجودند، اما آنها در مراحل اولیهاند، محدودیتهایی جدی دارند و بیشتر علاقهمندان به تکنولوژی را جذب خود میکنند. آنها در مقایسه با دستگاههای به بلوغرسیده آینده، شبیه تلفنهای غولپیکر درون اتومبیلها در فیلمهای قدیمی به نظر میرسند.
آینده تکنولوژیهای مصرفی: رایانش محیطی
من انتظار دارم که نتیجه همه این تحولات این باشد که تکنولوژی، کامپیوتر درون همه این چیزها، در پشتصحنه محو شود. در بعضی موارد، ممکن است کامپیوتر به کل محو شود و منتظر بماند: منتظر دستور صوتی، یا ورود شخص به اتاق، یا تغییر در شیمی خون، تغییر در دما، یا حرکت. حتی ممکن است این کامپیوتر منتظر یک فکر از طرف شما باشد تا به کار بیفتد.
کل خانه، دفتر کار و ماشین شما پر خواهد شد از این کامپیوترها و سنسورهای در حال انتظار. اما آنها جلوی راه شما قرار نخواهند گرفت و حتی ممکن است اصلا وسیله تکنولوژیک به نظر نرسند.
این رایانش محیطی است، دگردیسی محیط اطراف ما با ورود هوش و تواناییهایی که به نظر نمیرسد اصلا آنجا باشند.
چند هفته پیش، رجینا دوگان، پژوهشگر برجسته فیسبوک اعلام کرد که تیم او مخفیانه در حال کار روی ایده تایپ کلمات از طریق فرمان مستقیم مغزی بوده است. آنها در حال توسعه راههایی هستند که از طریق پوست شما بتوانند شما را بشنوند. ایده آنها این است که حتی وقتی سیستم واقعیت افزوده را روی عینک معمولی نصب کنید، اگر مجبور باشید برای استفاده از آن دکمههایی را فشار دهید یا با صدای بلند به آن دستور دهید تجربه شما طبیعی نخواهد بود.
اپل هم طبق گزارشها پروژهای مخفی دارد که بر اساس آن قرار است سطح گلوکز افراد دیابتی با حسگرهایی پیشرفته کنترل شود و نیاز به تستهای روزانه با سوزن را پایان دهد. به نظر میرسد گوگل هم ماموریت خود را به «اول هوش مصنوعی» تغییر داده باشد: نرمافزارهای Google Home و دستیار گوگل حالا از طریق دستورهای صوتی فرمان میگیرند و قرار است در آینده بتوانند با کاربران گفتوگوی معمولی انجام دهند.
تعداد زیادی از شرکتهای کوچک هدف خود را شارژ دستگاههای موبایل بدون نیاز به شارژر قرار دادهاند. آنها میخواهند از طریق انرژیای که از طریق هوا میفرستند دستگاهها را شارژ کنند. به زودی شاهد حذف شارژرها خواهیم بود.
من انتظار دارم که در طول ۱۰ سال آینده با نمونههای تازه و کارآمدتری از رایانش ابری روبهرو شویم و در ۲۰ سال آینده جهان، جهان رایانش ابری خواهد بود.
جهانی کاملا نو
تکتک این تلاشها پتانسیل این را دارد که جهانی را به وجود آورد که برای انسان کنونی قابل تشخیص نباشد. این یعنی نوع نگاه ما به تکنولوژی به شیوهای ریشهای تغییر خواهد کرد. وقتی که اینترنت ابداع شد، این یک فعالیت مشخص بود که شما روی یک دستگاه مشخص تشکیل شده از آهن و پلاستیک - به اسم کامپیوتر - با نرمافزار مشخصی به اسم مرورگر انجام میدادید. حتی حالا هم که اینترنت تبدیل به شبکه درهمتنیده الکترونیکی شده که به بخشهای مختلف زندگی ما را دربر گرفته، همچنان برای دسترسی به آن باید ابزاری مشخص - اسمارتفون - داشته باشید. درست است که میتوانید با استفاده از دستگاهی مثل اکو با پیام صوتی با اینترنت ارتباط برقرار کنید، اما همچنان دستگاهی روی میزتان است و همچنان باید اسم رمز دستگاه را بگویید تا با شما ارتباط برقرار کند. ما تا رسیدن به کامپیوتر ناپیدای همیشه حاضر راهی طولانی در پیش داریم.
کار با کامپیوترهای شخصی - مثلا اسمارتفونها - این روزها بسیار سادهتر از گذشته است، اما آنها همچنان نیازمند مراقبت و توجه شما هستند: از شارژ کردن باتریهایشان تا دانستن اینکه از چه برنامهای در آنها استفاده کنیم یا اینکه کی از آنها استفاده کنیم.
در طول ۴۰ سال گذشته تکنولوژی امکانات معرکهای در اختیار بشر گذاشته، اما به شدت غیرطبیعی بوده و چیزی اضافه به حساب میآمده است. (نگاه کردن مداوم به یک صفحه کوچک رنگی اصلا طبیعی نیست.) آنچه در حال حاضر در لابراتوارهای مخفی میگذرد قرار است اینها را تغییر دهد. تکنولوژی قرار است طبیعیتر به نظر برسد.
نیمه تاریک ماه
گروهی از شما که تا اینجای یادداشت را خواندهاید احتمالا از ایده یارانش محیطی جا خوردهاید و از آن ترسیدهاید. از دید شما این یعنی تهاجم قدرتمندتر به حریم خصوصی، و در دسترس قرار گرفتن زندگی شخصی شما برای حکومت و هکرها. اگر افبیآی میتواند شرکتی عظیم مثل اپل را بر سر افشای پسورد آیفون یک تروریست تحت فشار بگذارد، چقدر این شانس را داریم که محیط وابسته به تکنولوژیمان را از شر دخالتهای دولتی حفظ کنیم؟ اگر بیمارستانهای انگلیس مجبور میشوند به خاطر حمله اخیر باجافزارها فعالیت خود را متوقف کنند، آیا کلاهبرداران آنلاین بعدا نمیتوانند خانه، دفتر و ماشین شما را از کنترل شما خارج کنند؟
این سؤال خوبی است.
بهترین جوابی که میتوانم بدهم این است که اگر ما واقعا داریم کنترل خانهها، ماشینها، سلامت و باقی چیزهایمان را به شرکتهای تکنولوژی خصوصی تحویل می دهیم - آن هم در مقیاسی غیرقابل تصور- به استانداردهای خیلی خیلی قدرتمندتری در حوزههای امنیت و حریم خصوصی نیاز خواهیم داشت. به خصوص در امریکا، حالا زمان توقف بحثهای غیرجدی درباره امنیت و حریم حصوصی است و باید به سرعت قوانین واقعی سختگیرانهای در این حوزهها تصویب شود.
و اگر رایانش محیطی قرار است به اندازه انقلابهای تکنولوژیک گذشته در زندگی ما در هم تنیده شود باید بتوانیم قوانین و استانداردهای سختگیرانهای هموزن استانداردهای امنیتی ساخت خانهها و اتومبیلها برای آن داشته باشیم. رضایت دادن به چیزی کمتر از این اصلا جواب نمیدهد. و در حوزه سلامت؟ استانداردهای کنونی ابزارهای پزشکی باید سختگیرانهتر شود اما نه طوری که اجازه ابداع از مخترعان گرفته شود. صنعت تکنولوژی که مدتها خود را به عنوان برهمزننده نظم موجود تبلیغ میکرد حالا نیاز دارد که با حکومتها همکاری کند تا قوانین جدید را بنویسد. این ممکن است چالشی بزرگتر از توسعه خود این تکنولوژیها باشد.
آینده غولها، غولهای آینده
بخش اعظم این تحولات توسط ۵ غول اصلی دنیای تکنولوژی - اپل، آمازون، فیسبوک، گوگل و مایکروسافت - انجام خواهد شد.
اما وقتی چنین تغییرات بیسابقهای در دنیای تکنولوژیک رخ میدهد اوضاع غولها هم تغییر خواهد کرد. برای مثال، در حال حاضر اپل بزرگترین شرکت در میان این غولهاست. طبق گزارشها اپل با جدیت در حوزههای واقعیت افزوده، خودروهای بدون راننده و سلامت دیجیتال در حال کار است. اما سیاستهای سختگیرانه و مخفیکارانه اپل در حوزه حریم خصوصی - که به نفع کاربران است - به آن اجازه نمیدهد از اطلاعات عظیم مورد نیاز برای یادگیری ماشینی استفاده کند. برخلاف گوگل یا فیسبوک که با استفاده از اطلاعات شخصی شما هوش مصنوعی خود را روز به روز قویتر میکنند. این یعنی اوضاع اپل در آینده سختتر خواهد بود.
مایکروسافت هم هنوز در حال پیدا کردن راهی برای ادغام کردن و آمیختن تجربه عظیم نرمافزاری و رایانش ابری خود با یک کسبوکار سختافزاری متناسب است. مدل تجاری آگهیمحور فیسبوک و گوگل که حالا بر بازار مسلط است میتواند در آینده ناپایدار شود. و آمازون در طول حیات کاری خود فقط یک سختافزار واقعا محبوب به بازار عرضه کرده - کیندل - که این کافی نیست. اما حتی اگر این غولها هم خوب عمل کنند و فقط جای خود را در لیست پنج شرکت اول با هم عوض کنند آنقدر قدرتمند خواهند شد که کشورها مجبور شوند قدرتشان را به چالش بکشند.
در طول دهههای گذشته جهان تکنولوژی سالهای شگفتانگیزی را پشتسر گذاشته و باعث تحولاتی عمیق در زندگی ما شده است. در طول این دههها تکنولوژی نو به معنای ابزارها و دستگاههای جدید بود. اما به زودی، بعد از به پایان رسیدن دوران سکون، اینبار تکنولوژی آنچنان بر دستگاهها متمرکز نخواهد بود و روی تجربیات کاربر تمرکز خواهد کرد. به عنوان یک عاشق دستگاههای تکنولوژیک، این برای من کمی غمانگیز است، اما به عنوان یک معتقد به تکنولوژی، روند جدید برایم هیجانانگیز خواهد بود. من دیگر نقدی روی محصولات جدید نخواهم نوشت، اما خیالتان راحت باشد که تحولات را از نزدیک دنبال خواهم کرد.
متشکرم که من را خواندید.
*والت ماسبرگ یکی از مشهورترین روزنامهنگاران حوزه تکنولوژی است که مناظره مشهور بیل گیتس و استیو جابز در سال ۲۰۰۷ را ترتیب داد. او چهارم خرداد با انتشار مقالهای در سایت Verge با اعلام بازنشستگی، درباره آینده دنیای تکنولوژیک دست به پیشبینیهایی زد.
ترجمه: کاوه شجاعی/آینده نگر/نویسنده: والت ماسبرگ*