چاپ این صفحه

تولیدکنندگان و شاغلین در واحدهای پائین دستی پتروشیمی بیکار یا نیمــه فعال شده اند

پدر بزرگم می گفت: اصالت یعنی آنکه انسان در فقر کافر و در ثروت طاغوت نشود. «دهه اوّل انقلاب بود در رأس هیأتی از طرف اتاق بازرگانی برای کنفرانسی به هند رفتیم.

در جلسه وقتی رئیس جمهور وقت آقای دکتر سینگ ما را دید که از ایران آمده ایم اصرار زیاد ورزید که شب حتماً برای شام به منزلشان باید برویم چون که خانواده او هم ایرانی الاصل که جزو پارسیان به هند مهاجرت کرده بودند بسیارمهربان و خون گرم از ما پذیرایی کرد و می گفت: بزرگترین نگرانی هر روز من این است که نان مردم هند را تأمین کنم.

وقتی داشتیم از خانه اش به سمت هتل راه می افتادیم از او راجع به بیل بزرگ باغبانی که بطور خاصی کنار در خانه قرار داشت پرسیدم و او گفت: من یک کشاورز زاده ام پدرم کشاورزی ساده و فقیر بود و این بیل او است اینجا گذاشته ام تا یادم نرود که از کجا آمده ام و که بودم و نکند که طاغوت شوم بر مردم ظلم کنم»*
(* نقل فوق خاطره ای از جناب آقای مهندس جمشید بصیری تهرانی معاون سابق اتاق ایران)
مدتهاست که در بسیاری از بخش ها کیفیت جای خود را به کمیت داده است بطور مثال در تعرفه ترجیحی بین ایران و ترکیه تعداد کالاهایی که ترکیه تعرفه آنرا برای ایران پائین آوده است بیشتر از اقلامی است که ایران تعرفه واردات آنها را کاهش داده است و امّا کیفیت: کشک، شکلات، داروهای گیاهی و ... صادرات از ایران، لوازم خانگی و ... صادرات از ترکیه به ایران.
اینجاست که می توان به راحتی تفاوت را دید که چگونه کیفیت فدای کمیت می شود.
سالهاست که خصوصاً در فصل پائیز تا اواسط زمستان عده ای که ظاهراً کسب و کارشان فصلی است سر از بورس کالا در می آورند و ناگهان تقاضای خرید مواد پتروشیمی خصوصاً پلی پروپیلن گرید نساجی بصورت غیر منطقی افزایش و باز هم بطور غریبی عرضه همین محصولات کاهش می یابد.
و در نظام تأمین مواد اولیّه واحدهای وابسته به موّاد اولیّه پتروشیمی و محصولات نساجی و دیگر صنایع اختلال ایجاد می گردد. باید بپذیریم که عده ای با برنامه قبلی و اهداف غیر اخلاقی بدون اعتقاد به کیفیت، درآمدی ناشی از این طمع و ظلم این موضوع را بوجود می آورند و تعمدی در کار است و یک حادثه یا اتفاق نیست.
در این میان مباحثی نیز از قبیل صادرات خام محصولات پتروشیمی به کشورهای دوست و همسایه مانند ترکیه، فروش به شرکت هایی در مناطق آزاد (که بعضی از آنها غیر فعالند) و در نهایت کاهش عرضه خود صنایع پتروشیمی همواره مطرح بوده و هست که پس از آغاز مذاکرات از اوایل دیماه با مراجعه به وزارتخانه ها، مجلس شورای اسلامی و مطبوعات دقیقاً از اواخر بهمن ماه تا آخر اردیبهشت سال بعد عرضه ها درست و تقاضای کاذب کم می شود.

امّا این هم نه از برای خداوند، نه از برای تولید و نه از برای کارگر است چرا که همه می دانیم آنچه صنعت برای بازار شب عید (اسفند ماه) باید عرضه کند محصولی است که در بهمن ماه تولید کرده است و وقتی در آن مقطع مواد اولیّه کافی نداشته است و نمی تواند نصیبی از بازار شب عید ببرد. فروردین ماه هم که معمولاً واحدها تعطیل و در حال سرویس هستند و خلاصه باسلام و صلوات اردیبهشت ماه آماده تولید برای بازاری می شوند که معمولاً رونق چندانی ندارند خلاصه پس نوشدارو همیشه بعد از مرگ سهراب آماده می شود.
بعد از سالهای بسیار مجاهدت و تلاش برای صنعت نساجی این مملکت و با دیدن روند یکنواخت این حوادث در همه دولت¬ها با سیاستهای اقتصادی متفاوت به این نتیجه رسیدم تا بالاخره از این طریق با شمایی که با هر اسم، سمت و شغلی عامل اصلی این آزار، اذیت، اخلال، بیکاری، پرداخت وجه گزاف، ناحیه صنعتگران از ادامه راه و آفتهای ناشی از تبعات بیکاری هستند صحبت کنم به عنوان وظیفه شرعی خود (که سرورم امام‌حسین جانش را فدای آن کرد) یعنی امر به معروف و نهی از منکر به شما بگویم که وجدانهایتان را از خواب بیدار کنید و خوب به کیفیت پول پر کمیت خود نگاه کنید.
شما را به هرچه که اعتقادتان است سوگند می دهم که از خوابی که خود را به آن زده اید بیدار شوید، بیاد بیاورید تعریف اصالت را. بیاد آورید که شما هم روزی از ما بودید کارگر صنعتگری شریف که کسب روزی حلال را پیشه داشتید اگر هم از فقر کافر شده بودید حالا که به ثروت رسیده اید دیگر چرا؟ برای یکبار هم که شده یک ایرانی اصیل مانند آن ایرانی مهاجرت کرده به هند باشید و بدانید که ظلم باقی و پابرجا نمی¬ماند و هرچه بکنید و ثروت داشته باشید و به ظاهر در راه خدا انفاق کنید بازهم خداوند از حق الناس نمی گذرد. شما مسئول بیکاری، اعتیاد، دزدی و کفر عده ای هستید که ناشی از فقر است. فقری که منشأ آن تعطیلی صنایع وابسته به مواد اولیّه پتروشیمی بعلت اختلال در نظام عرضه و تقاضا از روی طمع عده ای نامشخص و نا معلوم است و چون شما را نمی شناسم و در مقابل فریاد صنعتگران، انجمن ها و اتحادیه ها نا شنوا یافتم، این نامه را برایتان نوشتم تا دین شرعی و عرفی خود در برابر خداوند، کشورم، کارگران و حتی شما که احتمالاً مسلمانید را ادا کرده باشم. باشد که شما در راه اصالت قدم بردارید توبه کنید.

بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی
سرمست بدم که کردم این عیاشی
با من به زبان حال می‌گفت سبو
من چون تو بدم تو نیز چون من باشی

بابک زمانیان بروجنی
رزمنده اقتصاد مقاومتی
چاپ این صفحه