چاپ این صفحه

صنعت نساجی کشور، بی‌برنامه است

عضو هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران درباره جایگاه صنعت نساجی در کشور، عنوان کرد: صنعت نساجی در ایران جزو صنایع قدیمی‌و به نوعی جزو نخستین صنایع مدرن ایران به‌شمار می‌رود.

عضو هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران درباره جایگاه صنعت نساجی در کشور، عنوان کرد: صنعت نساجی در ایران جزو صنایع قدیمی‌و به نوعی جزو نخستین صنایع مدرن ایران به‌شمار می‌رود، البته به لحاظ سنتی نیز این صنعت در شمار صنایع دستی بسیار قدیمی ‌است، اما نخستین کارخانه‌های مدرن در صنعت نساجی همزمان با آغاز سلطنت رضاشاه در اصفهان شروع به کار می‌کند، هرچند پیش از او نیز در زمان قاجار کارخانه‌هایی در زمینه نساجی در شهرهای تبریز، رشت و تهران راه‌اندازی شده بودند، اما سلطنت پهلوی به نوعی آغاز صنعتی شدن نساجی را در کنار سایر صنایع مدرن به نام خود مصادره کرد

دکتر شاهین کاظمی‌ در ادامه خاطرنشان کرد: صنعت نساجی جزو صنایعی «کاربر» قلمداد می‌شود، یعنی نیروی بسیاری را به خود مشغول می‌کند و همچنین ارزش‌افزوده بالایی دارد. در ایران صنعت نساجی تقریبا همزمان با سایر صنایع نساجی در جهان روند کاری خود را آغاز می‌کند،‌ البته با این تفاوت که در دنیا این صنعت نیروی انسانی بالایی را جذب خود کرده و ارزش‌افزوده بالایی را ایجاد کرده و سپس عایدی آن را در صنایع دیگر سرمایه‌گذاری می‌کند و به‌تدریج از صنعت نساجی خارج می‌شوند و در صنایعی با فناوری بالاتر سرمایه‌گذاری می‌کنند.

به گزارش دنیای‌اقتصاد،  با توجه به این روند، صنعت نساجی را ژاپن به کره‌جنوبی و این کشور نیز آن را به چین واگذار می‌کند و هم‌اکنون نیز شاهد هستیم که این صنعت در چین به علت گران شدن نیروی انسانی در حال تغییر بوده و ممکن است که طی چند سال آینده قدرت اول تولید البسه در بازار جهانی به ساخت کشورهایی همچون ویتامین، برمه، کامبوجی و بنگلادشی اختصاص پیدا کند. در حقیقت کشورهای توسعه‌یافته به سمت صنایع «‌های‌تک» پیش رفته‌ و این صنعت را به کشورهای درحال‌توسعه واگذار کرده‌اند. این روند در صنعت نساجی در تمام دنیا آغاز و طی شده است که در ایران نیز تقریبا همزمان آغاز شده، اما سایر مراحل خود را طی نکرده و به نوعی این صنعت در کشور ما درجا زده است.

 

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که علت این درجا زدن در صنعت نساجی چه بوده ، عنوان کرد: یکی از مهم‌ترین مشکلات ما در موضوع صنعتی شدن آن است که ما هم می‌خواهیم خودروساز شویم، هم در هوا و فضا سرمایه‌گذاری کنیم و هم در چند صنعت مختلف دیگر که نشان می‌دهد برای صنعتی شدن برنامه و استراتژی خاصی را دنبال نمی‌کنیم، این در حالی است که کشورهایی که استراتژی خاصی را در پیش گرفته‌اند، از یک نقطه‌ به نقطه دیگری حرکت می‌کنند، از آنجا که ما در ایران استراتژی نداریم، می‌خواهیم در تمامی‌صنایع رشد کنیم که نتیجه‌اش آن خواهد شد که در هیچ صنعتی سرآمد نخواهیم شد. البته شرایط سیاسی کشور، انقلاب، جنگ، تحریم‌ها و... در این موضوع دخیل بوده‌ و سبب تعبیر نامناسب شعار خودکفایی شده‌اند.

کاظمی‌ در ادامه خاطرنشان کرد: تمام کشورهای دنیا بر مبنای مزیت نسبی خود در یک صنعت سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای نمونه چین براساس مزیت نسبی خود، یعنی نیروی انسانی زیاد و ارزان وارد صنعت نساجی شد، اما هم‌اکنون این مزیت نسبی را از دست داده و دیگر نیروی انسانی ارزان در این کشور وجود ندارد؛ بنابراین خود را ارتقا می‌دهد و در صنایعی با فناوری بالاتر سرمایه‌گذاری می‌کند.

وی در ادامه با اشاره به مشکل تامین الیاف پنبه در صنعت نساجی ایران عنوان کرد: درحدود ۵۰ سال قبل ایران صادرکننده پنبه محسوب می‌شد و درآمد ارزی خوبی از صادرات این طلای سفید حاصل می‌گردید، که به مرور این موضوع با کوچک شدن زمین‌های کشاورزی و تغییر کشت آنها به سایر کشت‌های خوراکی روند نزولی گرفت تا جایی‌که طی یک دهه گذشته بیش از نیمی‌از نیاز پنبه ایران عمدتا  از طریق ازبکستان و چند کشور همجوار تامین می‌شد.

در زمان شوروی سابق در ازبکستان هیچ صنعتی وجود نداشت و تنها کشت پنبه انجام می‌شد، ولی طی ۳ دهه‌ای که از استقلال ازبکستان گذشته، این کشور براساس برنامه در زمینه پنبه سرمایه‌گذاری کرده و از یک تولید کننده مواد خام به سمت ایجاد ارزش افزوده در زنجیره پنبه حرکت کرده است، به گونه‌ای که به یکباره  ازبکستان اعلام کرد، دیگر از سال ۲۰۲۰ به بعد الیاف پنبه خود را به صورت خام نمی‌فروشد و با برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری الیاف پنبه خود را تبدیل به نخ می‌کند.

این کشور متعاقبا نیز اعلام کرده که از سال ۲۰۲۴ دیگر نخ پنبه  خام هم نخواهد فروخت و قصد دارد که آن را تبدیل به پارچه کند و به همین ترتیب به سمت محصولات با ارزش افزوده بیشتر حرکت کند. ایران نیز که کاملا وابسته به واردات پنبه ازبکستان بود، هم‌اکنون با مشکل تامین پنبه روبه‌رو شده است.

این در حالی است که در ایران، کشت غذایی بر سایر کشت‌ها ترجیح دارد، از همین‌رو کشت پنبه در اولویت قرار نگرفته و با گذشت زمان نیز مزارع پنبه کوچک شده و کشور صادرکننده پنبه، به کشور واردکننده تبدیل شده است.به این ترتیب سرمایه‌گذاری‌های کلانی که در ایجاد کارخانه‌های مدرن ریسندگی پنبه‌ای انجام شده است به نوعی بلااستفاده باقی مانده‌اند و ناچار هستند با استفاده از الیاف پنبه پست‌تر و نامرغوب‌تر محصولات ارزان‌تری تولید کنند.

 

این عضو هیات‌مدیره انجمن صنایع نساجی ایران در پاسخ به این پرسش که در صنعت نساجی چه اندازه مزیت داریم، گفت: در حال حاضر و با این شرایط ما در این صنعت گویا مزیتی نداریم، موضوع آن است که بدون برنامه و استراتژی سرمایه‌گذاری کرده و نقطه قوت خود را در این صنعت پیدا نکرده‌ایم، درحالی‌که به عنوان مثال کشوری مانند ترکیه روی این مزیت کار کرده که بین اروپا و آسیا قرار گرفته است، از این‌رو می‌تواند خلاقیت و طراحی اروپایی‌ها و همچنین نیروی کار آسیایی را در اختیار داشته باشد، بنابراین با این دیدگاه وارد صنعت مد می‌شود و با یک برنامه منسجم خودش را مبدل به تامین‌کننده عمده منسوجات اروپا می‌کند. موضوع آن است که کشوری مانند ترکیه استراتژی داشته و با هدف و برنامه خود را وارد بازار گران و لوکسی مانند اروپا یا آمریکا می‌کند.

 

کاظمی‌در ادامه با تاکید بر این موضوع که‌ اگر در ایران استراتژی وجود داشت، می‌توانستیم در صنعت نساجی رشد کنیم، گفت: ما کشوری هستیم که نیروی انسانی تحصیلکرده ارزان و زیاد و نفت و مواد پتروشیمی‌ داریم و به‌جای سرمایه‌گذاری روی پنبه و ... که در کشور ما با توجه به بحران‌های آب و سایر کشت‌های رقیب مزیت نداریم، می‌توانستیم روی پلی‌استر، پلی آمید یا پلی پروپیلن سرمایه‌گذاری کنیم و خود را در رتبه نخست دنیا در این زمینه قرار می‌دادیم، اما هیچ‌گاه این سیاست در کشور ما وجود نداشته است.

مدرن‌ترین ماشین‌های ریسندگی را وارد ایران کرده‌ایم، اما پنبه مناسب نداریم و به‌دلایل مختلف در کشور، امکان توسعه کشت پنبه را نیز نداریم. بنابراین بزرگ‌ترین مشکل ما بی‌برنامگی مزمن است. کشت پنبه در سطح دنیا در میزان ثابتی باقی مانده است، اما میزان جمعیت جهان افزایش پیدا کرده که نیاز آنها را به البسه باید از طریق مواد مصنوعی تامین کرد.

هم‌اکنون ۷۰درصد الیاف مصنوعی در دنیا از جنس پلی‌استر است که تمام مواد اولیه برای تولید پلی‌استر در ایران موجود است، اما در ایران یک پتروشیمی‌بزرگ تولید چیپس پلی‌استر مشغول به تولید است که ترجیح می‌دهد با شعار ارزآوری این مواد به‌صورت نیمه‌خام به چین، هند و... صادر ‌شود و آنها آن‌را به الیاف و نخ پلی‌استر تبدیل کرده و دوباره به ایران بازمی‌گردد یا به ترکیه می‌رود و همه نوع منسوج و لباس چینی و ترکیه‌ای در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد

وی ادامه داد: ما استراتژی و سیاستگذاری مناسبی نداریم، به همین دلیل است که نه خودروساز مطرحی می‌شویم و نه در صنایع نساجی سرآمد می‌شویم و نه در سایر صنایع حرفی در مقیاس جهانی داریم. تنها هنر ما آن است که برخی محصولات میانی و خام را تولید و صادر می‌کنیم. به غیر از فرش دستباف، صنایع‌دستی یا بعضی محصولات کشاورزی در هیچ حوزه‌ای در جهان صاحب‌ برند و نشان نیستیم، که در این موارد اندک نیز کشورهای همسایه نظیر افغانستان و پاکستان و... با سوءاستفاده از نام ما در حال تسخیر بازارهای جهانی هستند.


کاظمی ‌در پاسخ به این پرسش که هم‌اکنون مهم‌ترین چالش صنعت نساجی چیست، گفت: نبود مواد اولیه و عدم ارتباطات موثر و مفید بین‌المللی در حوزه‌های بانکی و... مهم‌ترین چالش صنعت نساجی در ایران است. صنعت نساجی یک زنجیره است که الیاف آن در کارخانه ریسندگی به نخ و در کارخانه بافندگی به پارچه تبدیل شده و در کارخانه رنگرزی، چاپ و تکمیل می‌شود که در نهایت تبدیل به پارچه‌هایی با کاربرد مختلف خواهد شد که این روند زنجیره‌ای از مشاغل را تا دوزندگی کوچک زیرپله‌ای و محلی برای تولید البسه ایجاد می‌کند.

اگر در ابتدای کار مواد اولیه به‌درستی وارد زنجیره نشود، تا آخر این زنجیره خواهد لنگید. اگر از ابتدا پنبه یا پلی استر به صورت گران وارد زنجیره شود محصول نهایی نیز گران به دست مصرف‌کننده می‌رسد. وقتی نمی‌توانیم آغاز زنجیره را به‌درستی سر جایش بنشانیم، این زنجیره با عدم تعادل روبه‌رو خواهد شد.

چاپ این صفحه